بحر سریع
بحرِ سَریع، در اصطلاح عروضی، به بحر شعری مختلفالارکان از ترکیب و تکرار سه رکن «مُستفعلن/ مستفعلن/ مفعولاتُ» (- - ل - /- - ل - /- - - ل) یا زحافات آنها تشکیل شدهاست. سریع در لغت به معنی زود، تند رونده و شتابنده است. در این بحر اسباب بیشتر از اوتاد است بدین جهت سریع نام گرفته است.
(مستفعلن/ مستفعلن/ مفعولاتُ: دو سبب خفیف، وتد مقرون/ دو سبب خفیف، وتد مقرون/ چهار سبب خفیف: «°|°|°°|/ °|°|°°|/ °|°|°|°| – – ᴗ – – /– ᴗ – – /– ᴗ»)
- سریع از بحرهایی است که سالم آن چندان متداول نیست. شکل سالم وزن آن:
- مستفعلن مستفعلن مفعولاتُ (- - ل - /- - ل - /- - - ل): بحر سریع مثمن سالم
زحافات
[ویرایش]زحافات (تغییرات) مشهور بحر سریع در شعر فارسی، از مستفعلن (خَبن – طی – قطع – خبل) و از مفعولاتُ: (طی و کشف – خبن و طی و کشف – حَذَذ) است.
از مستفعلن:
- مفتعلن: مطوی
- مفاعلن: مخبون
- مفعولن: مقطوع
- فَعَلَتن: مخبول
از مفعولاتُ:
- فاعلن: مطوی مکشوف
- فعلن: مخبون مطوی مکشوف
- فع لن: اَحَذ
اوزان
[ویرایش]اوزان پرکاربرد بحر مجتث:
- مفتعلن مفتعلن فاعلن: بحر سریع مسدس مطوی مکشوف*
- مفتعلن مفعولن فاعلن: بحر سریع مسدس مطوی مکشوف مقطوع
- مستفعلن مستفعلن فعلن: بحر سریع مسدس مخبون مطوی مکشوف
کاربردهای خاص
[ویرایش]- مفتعلن مفتعلن فاعلن: بحر سریع مسدس مطوی مکشوف*
از اوزان مثنوی است و مخزن الاسرار نظامی، روضةالانوار خوجوی کرمانی، مطلع الانوار امرخسرو دهلوی، تحفةالاحرار جامی و خلد برین وحشی بافقی بر این وزن هستند.
پانویس
[ویرایش]* اوزان پرکاربرد
منابع
[ویرایش]- عروض و قافیه؛ نگاهی تازه به اوزان و ضرابآهنگ شعر فارسی، مؤلف: حسن مددی، تهران: تیرگان، پ نخست: ۱۳۸۵.
- عروض فارسی؛ شیوهای نو برای آموزش عروض و قافیه، مؤلف: عباس ماهیار، مشاور مجموعه: حسن انوری، تهران: نشر قطره، چاپ پنجم: ۱۳۷۹.