همای (دختر گشتاسپ)

همای (شاهنامه)
اطلاعات کلی
نامهمای
منصبشاهدخت
نژادکیانیان
دودمانارزانیان
آئینمزدیسنا
ملیتایران
خانواده
نام نیالهراسپ
نام پدرگشتاسپ
نام مادرکتایون
برادراناسفندیار، پشوتن، شیدسپ، فرشیدورد
خواهربه آفرید

همای در داستان‌های ملی ایران و شاهنامه دختر گشتاسپ خواهر پشوتن و اسفندیار و شیدسپ و فرشیدورد و به آفرید بود.

گشتاسپ قول داد اگر کسی کین زریر را بستاند همای را به عقد او در خواهد آورد اما کسی جز اسفندیار برادر همای گره از این کار نگشود:

همی گوید آنکس کجا کین اویبخواهد نهد پیش دشمنش روی
مر او را دهم دخترم را همایوُ کرد ایزدش را برین بر گوای [۱]

همای در شاهنامه

[ویرایش]

همای کاخی در بلخ داشت که در غیبت پدر در آنجا اقامت می‌کرد و چون تورانیان به بلخ یورش آوردند او و خواهرش به آفرید به چنگ ارجاسپ شاه خَلُّخ افتادند و به رویین‌دژ تختگاه خَلُّخ انتقال یافتند. اسفندیار کمر همّت برای رهانیدن آنان ببست و پس از طی مراحل هفت خان اسفندیار به رویین‌دژ نفوذ کرد و بر ارجاسپ پیروزی یافت او را کشت، دو خواهرش را رهانید و به ایران بازشان گرداند.[۲]

وقتی اسفندیار در کسوت بازرگانان به رویین‌دژ داخل شد با هدایا نخست بدیدار ارجاسپ و بزرگان رسید دوستی و معامله با بزرگان آنجا را طرح افکند سپس با جلب نظر ارجاسپ، در بازار شهر بساط عرضه کالا براه انداخت. خواهرانش ژنده‌پوش به بهانه خرید نزد بارزگان یعنی برادرشان شتافتند و از لحن صدایش او را شناخنتد امّا اسفندیار از بیم لو رفتن نقشه‌اش، بار نخست اظهار آشنایی نکرد:

برفتند هر دو به نزدیک اویز خون برنهاده به رخ بر دو جوی
به خواهش گرفتند بیچارگانبر آن نامور مرد بازارگان
بدو گفت خواهر که ای سارواننخست از کجا راندی کاروان
ز ایران و گشتاسپ و اسفندیارچه آگاهی است ای گو نامدار
بدین سان دو دخت یکی پادشاهاسیریم در دست نا پارسا [۳]

پانویس

[ویرایش]
  1. شاهنامه. جلد ششم. پادشاهی لهراسپ، ص ۳۶۸
  2. شریفی، فرهنگ ادبیات فارسی، ۱۵۰۰.
  3. شاهنامه. جلد ششم. هفت خوان اسفندیار، ص ۳۸۸

منابع

[ویرایش]
  • حسین، الهی قمشه‌ای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
  • شریفی، محمد (۱۳۸۷). محمدرضا جعفری، ویراستار. فرهنگ ادبیات فارسی. تهران: فرهنگ نشر نو و انتشارات معین. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۴۴۳-۴۱-۸.

پیوند به بیرون

[ویرایش]